نخبه کشی یاغی سازی” در نفت! مروری بر آنچه این سال ها در نفت پیاپی رخ داده است

کوشاخبر: “نخبه کشی یاغی سازی” در نفت! مروری بر آنچه این سال ها در نفت پیاپی رخ داده است… ▪سال ها قبل بخصوص در دوران رضا شاه و یا فاصله ی بین رفتن قاجارها و فتحعلی شاه بیمار و کم توان و آمدن رضاشاه قلدر و دیکتاتور ؛پروسه ای در کشور رخ داد و مدیریت
کوشاخبر: “نخبه کشی یاغی سازی” در نفت! مروری بر آنچه این سال ها در نفت پیاپی رخ داده است…
▪سال ها قبل بخصوص در دوران رضا شاه و یا فاصله ی بین رفتن قاجارها و فتحعلی شاه بیمار و کم توان و آمدن رضاشاه قلدر و دیکتاتور ؛پروسه ای در کشور رخ داد و مدیریت نشد که کشور عزیزمان ایران را تا مرز تجزیه شدن تضعیف نمود
▪در آن دوران شاهان و یا خوانین آنچنان بر مردم و زیر دستان سخت می گرفتند و بر گرده ی آنها بار بی دلیل می گذاشتند که اکثر آنها یا عزت نفس شان را از دست داده و به مزدور صرف و بی اراده و نوکر بله قربان گو تبدیل می شدند که دیگر قوه ی هوش و قوای فکری و جسمی خود را از دست داده و دیگر جز نوکری و امور ضعیف و بی پایه کاری از آنان بر نمیآمد
و به هنگام جنگ ها و حوادث فاقد توان و عرضه ی لازم برای کمک و دفاع بودند
یا افراد دارای جایگاه ایلی و رگ و ریشه ی اصیل بزرگی داشتند که ظلم و ستم را بر نمی تافتند و در اثر فشارهای مضاعفی که بر آنان وارد می آمد می ایستادند و اصطلاحا” “یاغی ” می شدند…
▪حالا همان آدمی که از خان یا کدخدا تقاضا و خواهش رفتار بهتر و محترمانه تَر داشت چنان عرصه بر او تنگ می شد که با جمع و آوری خویشان و نزدیکانش به کوه و جنگل می زِد و مقابل خان؛کدخدا یا رییس خود صف بندی می کرد و به یک معارض تبدیل می گشت چنانچه گاه خان یا کدخدا را شکست می داد و مدعی ملک تحت تملک آنان می شد و گاه حتی پا را فراتر نهاده و خواهان جدایی و تجزیه ی کشور می شد و حالا قشون حکومت که باید وقت و نیروی خود را صرف جنگ و دفاع از کشور می کرد با صرف هزینه های هنگفت مالی و جانی باید به جنگ یاغیانی می رفت که ابتدا در مقام دوست فقط حقوق أولیه و انسانی خود را طلب کرده بودند
و وقتی در اثر ازدیاد زورگویی و افزایش ظلم و ستم کارد به استخوان شان رسیده بود…به یاغی و دشمن تبدیل شده بودند!
▪نمونه ی این موارد در تاریخ را محمود دولت آبادی در کلیدر به زیبایی به تصویر می کشد که گلمحمد کلمیشی و خانواده اش که سر به زندگی ساده ی عشایری دارند در اثر ظلم و ستم بیش از اندازه ی مأموران دولتی به دشمن تبدیل شده و به یاغی گری و جنگ سخت با قشون حکومتی می پردازند
▪در بختیاری هم ازین نمونه ها فراوانند ” آجهانبخش طهماسبی راکی” خود نمونه ی بارزی از یاغیانی ست که علیرغم عشق به مملکت و ایران و تنها بخاطر ظلم فئودال ها و قوای دولتی سر به طغیان برداشت
یا “علیمراد حج ممقلی” در بختیاری و عبدالله خان باتولی در کهگلویه…
▪آنچه در چند سال اخیر در نفت رخ داده ادامه ی روند “یاغی سازی” و تبدیل دوستان به اپوزوسیون و دشمنان قسم خورده است
ولی آیا مدیرانی که کارمند آرام دیروز یا حتی دوست و مدافع دیروز را امروز دشمن و یاغی در سازمان می بینند هیچ با خود اندیشیده اند که چرا؟
و چه اتفاقی افتاده که فرصت دیروز به تهدید امروز إنجامیده است؟!
آیا هیچ کدام از مدیران تحت هجمه و مقابله برای یک بار هم شده در رفتار خود دقیق شده و ژرد نگریسته اند ؟!
متاسفانه وجود نگاه از بالا به پایین و مغرورانه ی مدیران نفتی در نفت باعث گردیده که گمان کنند همواره باید کارمندان به مدیران احترام گذشته و مطیع صد در صد آنان حتی در تصمیمات اشتباه باشند!
غافل از اینکه نیروی مطیعی که مهارت او تنها در چشم گفتن و کیف برداشتن و بلیط گرفتن است در مواقع ضروری و حساس و گلوگاه ها هیچ کمکی به فرد مدیر یا سازمان نمی تواند بنماید
اصولا آیا روح نوکری و بله قربانگویی محض با اندیشیدن و نبوغ و ابتکار و قدرت تصمیم گیری پارادوکس و تناقض ندارد؟!
▪آیا مدیران هیچ اندیشیده اند که اگر نیرویی عزت نفس و منزلت خود را از دست داد و مطیع و توسری خور محض گردید دیگر جز سرسپردگی و اسارت نفس قادر به انجام هیچ رشادت و شهامت و ایفای نقش در بحران ها و خطرات پیش رو نیست؟
▪متاسفانه در نفت نیز چون سیطره ی کهن تاریخ گاه فشار و بی حرمتی و رفتار اهانت آمیز چنان افزایش می گیرد که گرچه این فشار بعضی انسان های فاقد ژن دلیری و شجاعت را مرعوب و منکوب می نماید
اما گاه نیز سبب انجام پروسه ی” یاغی سازی” در افراد دارای روحیه آزادگی و بزرگمنشی در سازمان شده و گاه حتی آتش این فشارها چنان بالا می گیرد که گریبان شیخ و مرید و محتسب را یکجا می گیرد…و به بحرانی عظیم و لاینحل تبدیل می گردد
▪بیاییم گاه از اسب غرور پیاده شده و به این بیندیشیم که چگونه شد؟ که دوستان و رفقای همراه دیروز به یاغیان و سرکشان امروز تبدیل گشته اند ؟!
کاش گاهی قبل از اینکه دیر بشود یک سوزن به
خودمان بزنیم و سپس یک جوالدوز به همسایه…!
▪گرچه تاریخ را همواره قوم غالب می نویسد و نه مغلوب…اما سرتاسر تاریخ در یک نکته اتفاق نظر دارد…و آن اینست که “ایستاده مردن به و نیکولو از نوکر بودن و زبون بودن است”
٢۶ شهریوماه٩٧/ #بابک_طهماسبی
برچسب ها :بابک طهماسبی ، کوشاخبر، ، نخبه کشی یاغی سازی" در نفت،
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰